Monday, March 17, 2014

مریم



یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچکس نبود

یه مریم بود که قصه داشت
قصه اش هم خیلی دوست میداشت

یه روز که از خواب پا شدش
چشش خورد به دور و ورش

یک غمی افتاد تو دلش
که هر چه کرد نکرد ولش

خدای مهربون ما
اون که همش میشه دعا

چرخی زد و صدا کرد
ولوله ای به پا کرد

ابرا رو زد به هم زود
بارون گرفت فراوون

ما که طاقت نداشتیم
مریمو دوست میداشتیم

جمع شدیم و نقشه ریختیم
مریم جونو فریفتیم

تا که اومد بجنبه
ریختیم سرش قلمبه

تولد تولد ... تولدت مبارک
بزن به ما پیامک

نکنه یه وقت برنجه
به غصه هاش نخنده

برقص به دور قالی
چشم نخوری الهی

این بود تمام سعی ما
خندیدنت به روی ما




P.S.
Happy Birthday Mrs. Ballon

1 comment:

  1. د.وستای خوب همیشه خیلی عالین
    ایشالله همیشه بخنده:)

    ReplyDelete