Wednesday, September 11, 2013

you all look the same to me


از این روزهاست که ببرم از شهر شما
دل خسته ی زخم خورده ی خویش
و جای خالیم ... عمیق، سرد، تاریک خواهد بود
در سینه ی دخترکی زیبا

1 comment:

  1. شازده کوچولوSeptember 14, 2013 at 1:46 AM

    جراحت گرفته ام
    مثل جیوه از من بالا می آید
    مرا می پیماید
    ذره ذره تمامم را می گیرد
    به رویش پیراهنی تن می کنم
    کسی جرات کنار زدنش را ندارد
    در من گودالیست عمیق،سرد،تاریک
    و مردم از آن بالا با کفش هایشان
    سنگ می اندازند تویش
    سنگ ها می خورند بر سر و صورت
    منِ افتاده در گودال سرد، تاریک، عمیق

    ReplyDelete