هیچ کدامشان
هیچ یک
حتی یک نفر
هیچکس ورای موهای طلایی و چشم های روشنم را نکاوید
چه انتظاری هست از کت و شلوارهای تیره و ماشین های گران
قیمت و گیلاس های شراب؟
چه انتظاری هست از نوازش های ناگهانی و جوک های بی معنی؟
چرا هیچ کس به ما نگفت ...
چرا کسی هشدار نداد ...
که نمی شود مرد ها را عوض کرد
که نمی شود گریه نکرد
که نمی شود دروغ نشنید و امید نبست و عاشق نشد ...
چرا کسی ما را در اتاقمان حبس نکرد تا بزرگ نشویم
پشت این موهای طلایی و چشم های روشن
یک رویاست
Lebenslangerschicksalsschatz
و هر لحظه ی هر روز
هر موقع و هر عمل و هر حرکت
دلیل همه چیز همین است
رسیدن به ... حتی نزدیک شدن به
گنجینه ی سرنوشت
تمام زندگیمان

No comments:
Post a Comment