صندوقچه
ای برای نشستن
آینه و آن شال پردار
تلوزیون خرد شده
گل
قاب پنجره
دوربین عکاسی
ظرف های شکسته ...
اینجا یک صحنه ی تئاتر است
آینه و آن شال پردار
تلوزیون خرد شده
گل
قاب پنجره
دوربین عکاسی
ظرف های شکسته ...
اینجا یک صحنه ی تئاتر است
تو بازی
می کنی و من هم تماشا
تو منولوگهایت را بلند میگویی ... دیافراگمی
من در این تئاتر اینتراکتیو نقش دارم
من فقط برای تماشای تو آمده بودم
که من را، به زور، بازی دادی
تو منولوگهایت را بلند میگویی ... دیافراگمی
من در این تئاتر اینتراکتیو نقش دارم
من فقط برای تماشای تو آمده بودم
که من را، به زور، بازی دادی
باشد
حال که من هم بازیگرم
کی اجرا تمام میشود
تا بروم پشت صحنه سیگار بکشم؟
حال که من هم بازیگرم
کی اجرا تمام میشود
تا بروم پشت صحنه سیگار بکشم؟

No comments:
Post a Comment