بی عدالتیِ سرنوشت،
رنجِ اجتناب ناپذیرِ عشق و نفرت،
خاطراتِ قلبی شکننده
که تو را به زانو درآورد
تو
در گذرِ
روزهایی اینچنین
آن دورانِ جوانی را
روزگارِ باور به ابدیتِ زندگی را
همه را
به آتش کشیدی
تمامِ نفرتی که ریشه در نیازهایت کرده است
تمامِ مرضی که به قلب و جانت رخنه کرده است
تمام ترسی که مخلوقِ ذهنِ خودت بوده است
همه
تو را به زانو در خواهند آورد
با گذر از روزهایی اینچنین
باور به زمان را
به آتش خواهی کشید
همه چیز را
به آتش خواهی کشید
by
“Anathema”
تقدیم به:
سارا پورسرخ
که گند زدن در کنارش را
ترجیح میدهم
به اسکار گرفتن در کنار
اصغر فرهادی

No comments:
Post a Comment