Sunday, September 14, 2014

Gollum's Song



در نگاهم
زمانی نور بود
حالا سیاهی حکم می‌راند

در قلبم
زمانی عشق بود
حالا دیگر عشقی وجود ندارد

با من
خداحافظی نکن
هیچ وقت نگو
من تلاشی نکردم

این اشک هایم
قطرات بارانند
برای تمام دروغ هایی که گفتی
تمام سرزنش ها
تمام درد ها

و من گریه خواهم کردم
تا هر چه بیشتر تنها شوم
چون من گم شده‌ام
من هیچ وقت به خانه باز نخواهم گشت

پس در پایان
من همان هستم که بودم
بی هیچ دوستی
بی هیچ وفایی
بی هیچ دستِ مهربانی

حالا
به ما می‌گوییم خداحافظ
به ما می‌گوییم تو تلاشی نکردی

حالا که اشک میریزی
دیگر دیر است
برای جاری شدن اشک ها
برای باز پس گیری دروغ ها
برای دلجویی سرزنش ها
برای التیام درد ها
دیگر دیر است

و تو خواهی گریست
وقتی پایان را
به تنهایی ... نظاره می‌کنی
چون تو گم شده ای
تو هیچ وقت به خانه باز نخواهی گشت



by “Emiliana Torrini”



تقدیم به:
دو میمِ زندگیم
که بیش از هر چیز
برایم دروغ، درد و سرزنش آوردند

No comments:

Post a Comment