صبح از مدرسه زنگ زدند
گفتند آقا زاده با دوستش درگیر شده
شما در جریان باشید
دیشب خانوم از گرانی حرف زد
غر میزد که مرغ و گوشت که سهل است پنیر و ماست هم نمیشود خرید
پول بیشتر میخواست
خانوم منشی امروز نیامد
همه تلفن ها را خودش جواب میداد
ژیلوفن برای سردردش نداشت
رئیس او را به دفترش خواست
قرار دادهای سه ماه آینده را توی بغلش گذاشت
حرفی از اضافه حقوق نزد
موقع
برگشت
روی جدول راه رفت
کل کوچه را تا دم خانه
بدون افتادن از روی جدول
بهترین پایان برای بدترین روز
روی جدول راه رفت
کل کوچه را تا دم خانه
بدون افتادن از روی جدول
بهترین پایان برای بدترین روز

No comments:
Post a Comment