Saturday, November 3, 2012

جدول




صبح از مدرسه زنگ زدند
گفتند آقا زاده با دوستش درگیر شده
شما در جریان باشید

دیشب خانوم از گرانی حرف زد
غر میزد که مرغ و گوشت که سهل است پنیر و ماست هم نمیشود خرید
پول بیشتر میخواست

خانوم منشی امروز نیامد
همه تلفن ها را خودش جواب میداد
ژیلوفن برای سردردش نداشت

رئیس او را به دفترش خواست
قرار دادهای سه ماه آینده را توی بغلش گذاشت
حرفی از اضافه حقوق نزد

موقع برگشت
روی جدول راه رفت
کل کوچه را تا دم خانه
بدون افتادن از روی جدول
بهترین پایان برای بدترین روز

No comments:

Post a Comment