Friday, October 9, 2020

A Leprechaun?


Is it a pot of gold,

at the end of a rainbow,

shining between the clouds,

of this tempest in my heart?

Is that what you see,

when you avert your eyes

away from mine?

Sunday, June 28, 2020

تنِ نزار


تیغه‌ی نازکِ بید
می‌رقصد و می‌غلتد بر قلبِ فروزانم
خاکسترِ‌ وجود‌اش
در مزارِ سوخته‌ام
بذرِ نیستی می‌کارد

Sunday, April 19, 2020

دل‌تنگ


گیتی، در گردابِ زمان می‌خرامد
نسل پشتِ نسل می‌زاید و می‌میرد
خاک به خاک و مهر به ماه می‌گراید
و آهِ بودن در گلویم می‌خشکد

این سیاره را از من بگیرید
چشمانم را از این شمس بربایید
ریسمانِ آخته‌ی این بدن را وادهید
و خاموش بر بالینم سوگواری کنید


شاید ره به آستانی یافتم
که لبان‌اش درگاه و
چشمان‌اش روزنه و
دستان‌اش گنجی نهفته‌
در عمقِ تیره‌ترین دالان‌اش باشد

Friday, January 10, 2020

Be with me


همچون جرقه‌ای
بر خرمنِ دردهایم افتادی
و آرام آرام حسِ مهر
 فکرِ وصل
شوقِ دیدار
از خاکسترش برمی‌خیزد

با من باش
با من باش
تا شبِ تیره
پشتِ نگاهِ سوزان‌ات
غروب کند