Saturday, April 27, 2019

In Dreams


چو سوزِ زمستان از راه رسد
شبِ بی‌ستاره بر روز چیره می‌گردد
و ما، در مستوریِ خورشید
زیرِ بارانی تلخ، قدم خواهیم زد

اما در رویا
صدایت را می‌شونم
و در رویا
دوباره دیدار خواهیم کرد

هنگامی که دریا و کوه فرو ریزد
و زمان به پایانِ برسد
در تاریکی، ندایی می‌شنوم
ندایی مرا می‌خواند
به آنجا خواهم رفت
و باز خواهم گشت

No comments:

Post a Comment