Thursday, May 7, 2015

منظومه‌ی تو

من
آخرین سیاره‌ی
منظومه‌ی تو‌ام

در این سرما و تاریکی
سالها پشت هم می‌آیند
تا ببینم باز همین جا
در نقطه ی شروع
در آغازِ هجرانت
باقی مانده‌ام

قمرهایم
گاهی شبها
رخی از تو می‌نمایند
و گاهی روزها
کسوفی از جنسِ بوسه
بر لبهایم می‌نهند

گرچه ابلهانی
هر از چندی
مرا از منظومه ات
بیرون می‌خواهند
اما من
همیشه
اینجا
در دورترین خواستنت
خواهم ماند

No comments:

Post a Comment