نه
چشمانت نیست،
چشمانت نیست،
حرفهایت هم نه،
خنده ات هم نیست که
دستت را رو میکند
من میدانم
تو فقط تنهایی
تو بیش از آنچه باید، تنها بوده ای
بازیِ پر احساست،
گریمِ تر و تمیزت،
تمام دیالوگ های دقیق و درستت،
اینها مرا گول نمیزند
تو بیش از آنچه باید، تنها بوده ای
بیا و بگذار بگذرم
از این دیوارِ دور قلبت
بیا با فندکم
به آتش بکشانیمش
بیا دستت را بگیرم
با هم برقصیم و برقصیم
به دور شعله هایش
بیا و بگذر
از خاکِ تو به خاکِ من
تو
با سربلندی
جدال را پشت سر گذاشته ای
زخم هایت را پوشانده ای
دوران محکومیت را گذرانده ای
پس حالا
به من گوش بده
مرا دریاب
تو ... بیش از آنچه باید ... تنها بوده ای
تو همچون آینه
مرا منعکس میکنی
برای فهمیدنِ کسی
فقط یک نفر کافی است
فقط یک نفر کافی است
پس این را از من قبول کن
تو
تنها بوده ای
ما
تنها بوده ایم
ما
بیش از آنچه باید
تنها بوده ایم
by “The Civil Wars”

No comments:
Post a Comment