ای که رفته با خود، دلی شکسته بردی
اینچنین به توفان، تن مرا سپردی
ای که مهر باطل، زدی به دفتر من
بعد تو نیامد، چه ها که بر سر من
بعد تو نیامد ... چه ها که بر سر من ...
ای خدای عالم، چگونه باورم شد
آنکه روزگاری، پناه و یاورم شد
سایه اش نماند، همیشه بر سر من
زیر لب بخندد، به مرگ و پرپر من
زیر لب ... بخندد ... به مرگ ... و ... پر پر ... من
رفتی و ندیدی که بی تو، شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو، چگونه پر شکسته ام
رفتی و نهادی چه آسان، دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی، نمیکند مرا رها
ای به دل آشنا ... تا که هستم بیا ...
وایِ من اگر ... نیایی
وایِ من ... اگر ... نیایی
پ.ن.
قولی که سه ماه از دادنش گذشته و من الان بهش عمل کردم

No comments:
Post a Comment