Sunday, April 27, 2014

رفتی



ای که رفته با خود، دلی شکسته بردی
اینچنین به توفان، تن مرا سپردی

ای که مهر باطل، زدی به دفتر من
بعد تو نیامد، چه ها که بر سر من


بعد تو نیامد ... چه ها که بر سر من  ...


ای خدای عالم، چگونه باورم شد
آنکه روزگاری، پناه و یاورم شد

سایه اش نماند، همیشه بر سر من
زیر لب بخندد، به مرگ و پرپر من


زیر لب ... بخندد ... به مرگ ... و ... پر پر ... من


رفتی و ندیدی که بی تو، شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو، چگونه پر شکسته ام

رفتی و نهادی چه آسان، دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی، نمیکند مرا رها


ای به دل آشنا ... تا که هستم بیا ...
وایِ من اگر ... نیایی


وایِ من ... اگر ... نیایی








پ.ن.
قولی که سه ماه از دادنش گذشته و من الان بهش عمل کردم

Friday, April 25, 2014

Fighting for a Lost Cause


دوباره می‌بینمش  ... به سفیدی و وضوحِ برف ... می‌بینمش
تا الان نمی‌توانستم ... زیرا سرم سنگین و افتاده بود
و آن چشمان فضول ... بیش از حد سر خم کرده اند
روحم را به زهر می آلایند ... در آن دم که عقلانیت، در چوبه های دار انتظارم را میکشد

منِ شکست خورده ... برای غایتی از دست رفته میجنگم
منِ شکست خورده ... به پای هدفی اشتباه فنا میشوم

اینها همان ساعاتِ موعودند
ساعاتِ در تیر رس
که تو هر چه بیشتر
زندگی را به آنها نشان میدهی
آنها در گرفتنش از تو
مصمم تر میشوند

در جناح های نبرد
بعضی چیزها
هرگز تغییر نمیکنند
و چون این جنگِ توست
هیچ راهِ فراری وجود ندارد
هیچ راهِ فراری
هیچ





by “Antimatter”

Monday, April 21, 2014

در این شبها



اینجا ... از منظرِ قله ی پادشاهی
اینجا ... در زنده بودن تمام رویاهای دست نیافتنی
همچون یک سلطان ... جشن می‌گیرم
بر غنائم به دست آمده
و تمام دشمنان از پای در آمده
که هرگز کم نبوده اند

اما من ...
من همه چیزم  را در دمی به باد خواهم داد
اگر از ذهنم بگذرد
که حتی برای یک روز
تو را از دست خواهم داد








تقدیم به:
همدمِ
تمامِ
شبهای بی خوابی‌ام

لیلی

Friday, April 18, 2014

Safa, The Movie Girl





اگر من دختر بودم
هر وقت غصه‌ام میگرفت موهای بلندم را شانه میکردم

اگر من دختر بودم
هر وقت میخواستم، یک دل سیر گریه میکردم

اگر من دختر بودم
کولکسیونی از گوشواره‌ های میخی می‌داشتم

اگر من دختر بودم
هزار و یک مدل لاک زدن اختراع میکردم

اگر من دختر بودم
موقع حرف زدن، با حرکت دادن دستهایم و رنگ لاکهایم در هوا نقاشی میکردم

اگر من دختر بودم
بهترین فیلم زندگی‌ام "غرور و تعصب" می‌بود

اگر من دختر بودم
اینقدر عاشق سینما نبودم

اگر من دختر بودم
همش می‌رقصیدم و می‌رقصیدم و می‌رقصیدم

اگر من دختر بودم
شعرهای فروغ را با صدای بلند میخواندم

اگر من دختر بودم
برای انتقام از مردها، فاحشه میشدم

اگر من دختر بودم
آن وقت با خیال راحت با دخترها دوست میشدم

اگر من دختر بودم
بوسیدن را بیشتر از بغل کردن دوست می‌داشتم






پ.ن.
نقاشی از "Mental Printer"

Saturday, April 5, 2014

Heaven



فرزندانمان
همیشه داستانی عاشقانه از سالهای دور برای شنیدن خواهند داشت

عمر پر از گناه ما می‌آید و می‌رود
و رویاهای کج و کوله ی ما همیشه جاری خواهند بود

پس با من بمان
تو که بهترین دوست من هستی
تمام زندگیم
بهترین دوست من بوده‌ای

به یاد بسپار
همیشه در خاطر داشته باش
ما برای چه می‌جنگیم
به یاد بسپار
برای چه
می‌جنگیم

مرا تنها نگذار
تو که بهترین دوست من هستی
تو که تمام زندگیم بهترین دوست من بوده‌ای
مرا تنها نگذار
بمان
تا با هم
به خاطر بسپاریم
برای چه
می‌جنگیم




by “The Walkmen”