زندگی ... دوباره ... به من خیانت کرد
دیگر قبول دارم ... بعضی چیزها هیچوقت تغییر
نمیکنند
چه ساده اجازه دادم ... ذهن ناچیز شما ... رنج
مرا صدچندان کند
و آنچه برایم باقی مانده ... تعلقی است شیمیایی ... به عقلانیت
آری من در حال سقوطم ... چقدر مانده؟ ... تا
زمین چقدر مانده؟
نمیتوانم ... نمیتوانم به تو بگویم چرا در حال
خرد شدنم ...
آیا شده از خود بپرسی ... چرا من ترجیح میدهم
تنها زندگی کنم؟
آیا واقعا همه چیز را از دست داده ام؟
من دارم به انتها میرسم
فهمیده ام ... چه میتوانستم باشم ولی نبودم ...
حتی خوابیدن هم فایده ای ندارد ... پس نفس
عمیقی میکشم و پشت شجاع ترین ماسکم پنهان میشوم
اعتراف میکنم که دیگر ... کنترل ندارم
بر هیچ چیز کنترل ندارم ...
by
“Anathema”

تو قوی ترین آدمی هستی
ReplyDeleteکه هر کس دیگه ای که جای تو بود
ممکن بود باشه
کافیه به این جمله ایمان داشته باشی
که تو ی قوی کارهایی رو می تونی بکنی
که هیچ کس دیگه ای نمی تونه انجام بده
فرصت تنفس بده به خودت. وقتی آدم تنفس و که شروع انجام هرکاریه درست انجام نده..از پایه میریزه
وقتی فرصت بدی
همه چیز تحت کنترلت در میان
همه چیز