حس میکنم تو را میشناسم
نمیدانم چگونه
نمیدانم چرا
من میبینم که مرا دوست داری
تو برای من گریه کردی
تو حاضری برای من بمیری
تو برای من گریه کردی
تو حاضری برای من بمیری
میدانم به تو نیاز دارم
میخواهم .. تو از تمام درد هایی که در سینه داری رها شوی
میخواهم .. تو از تمام درد هایی که در سینه داری رها شوی
تو نمیتوانی از گذشته پنهان شوی
میدانم سعی کردی که تبدیل به کسی شوی که تو نیست
میدانم سعی کردی درون مرا ببینی
میدانم سعی کردی که تبدیل به کسی شوی که تو نیست
میدانم سعی کردی درون مرا ببینی
و حالا من میروم
دلم نمیخواهد از تو جدا شوم
ولی میروم
دلم نمیخواهد از تو جدا شوم
ولی میروم
لطفا سعی کن بفهمی
فقط همین را از تو میخواهم
فقط همین را از تو میخواهم
در رویاهایت دستم را بگیر
و از تمام کابوس های درون سینه ات رها شو
و از تمام کابوس های درون سینه ات رها شو
تو نمیتوانی پنهان شوی
میدانم که سعی کردی که دوستم بداری
میدانم که سعی کردی که دوستم بداری
میدانم
by
“Anathema”

No comments:
Post a Comment