من زن ها را خیلی دوست دارم
زن ها زیبا هستند
زن ها اذیت میکنند
زن ها غیر قابل پیش بینی هستند
زن ها خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی روی اعصاب هستند
زن ها حتی در دورانی به طور رسمی و شرعی روی اعصاب هستند
ولی زن ها زیبا هستند
وقتی به چشمانت نگاه میکنند
از طرفی دلت میخواهد گریه کنی
و از طرفی بیشتر از هر لحظه ی دیگری میخواهی مرد باشی
زن ها که حرف میزنند
برای مرد ها مثل این است که باران بگیرد
فرار میکنند و میخواهند خیس نشوند
ولی بعضی هایشان هستند که از نوازش قطره ها لذت میبرند
زن ها که راه میروند
دور شدنشان با نزدیک شدنشان فرق دارد
دویدنشان با راه رفتنشان فرق دارد
ناراحت یا خوشحال باشند فرق دارد
اصلا کلا زن ها هر لحظه یک جورند
زن ها زیبا هستند
من همه ی زن های زیبا را دوست دارم
همه ی زن های کمتر زیبا را هم دوست دارم
همه ی مادر ها و خواهر ها و دوست دختر ها و خاله ها و عمه ها را دوست دارم
همش دلم میخواهد بغلشان کنم نوازششان کنم
و لبخندشان را ببینم
و صدای خنده شان را بشنوم
ولی چرا هیچ کدام نمیفهمند من دوستشان دارم؟
چرا دوست های پسرم به من KKL میگویند؟
چرا دوست های دختر نزدیکم به دیگر دختر ها حسودی میکنند؟
چرا نمیفهمند من زن ها را دوست دارم؟

